صــــدای پای مهتاب تو کـوچه ها میپیچه شبهای بی تو بودن ســـرابه هیچ هیچه من از نگاه پاکـــــت به آسمون رسـیدم از لب هــــر فرشته اسم تــو رو شنیدم دیدم که اسم پاکت رمــــز... در بهـشته خـدا تــــوی دل من اســم تو رو نــوشته به حـــرمت نگــاهت دل از هــمه بـریدم تو آســـــمون هفتم به عشق تو رسیدم
+نوشته
شده در سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, ;ساعت22:15;توسط lovelorn; |
|
من چقد خوشبختم که به او دل دادم بی هراس و تردید ، باورش می دارم چه دلی داشت ز من ، نتوان باور کرد گله هایی می کرد که توانم کم کرد دوری چند روزه ، چقدر آزارش داد که غریب و آشنا ، نام مجنونش داد آن همه شادابی ، از وجودش دست شست نا امیدی و درد ، روح او را آشفت سایت سرگرمی و تفریحی فانی ها دات کام گفت که من چون آبم ، او وجودش تشنگی حس و حال عشق او ، آخر آشفتگی یعنی او تا این حد به دل من دل بست که به روی هر کس راه عشقش را بست حاصل این دوری ، باور قلبم بود قلب پر دردی که ، در برش سخت آسود
+نوشته
شده در سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, ;ساعت22:14;توسط lovelorn; |
|
بی تو تنها گریه کردم تو شبای بی ستاره
انتظار تو کشیدم تا که برگردی دوباره
در غروب رفتنت ، لحظه هایم را شکستم
زیر بارون جدایی با خیال تو نشستم
پشت شیشه روز و شب ، دل به بارون می سپارم
من برای گریه هام ، چشمه ها رو کم می یارم
انتظار با تو بودن منو از پا درمیاره
ترس از این دارم که بی تو ، تا ابد چشام بباره
ادامه مطلب
+نوشته
شده در سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, ;ساعت22:7;توسط lovelorn; |
|